درد دلم رو فقط تو میدونی 

توئی که الآن تو خونه خوابی و منتظرم که بیام پیشت 

گرسنمه ، مثل بدبختها از دیشب تا حالا هیچی نخوردم به هوای امروز ناهار شاندیز! 

 

فک کن من دیگه چه بی جنبه ام! 

 

گلابی که می خورم ، یاد عمه ام می افتم! 

 

دلم میخواد من هم مثل تو آرزوهایم را فراموش کنم تا با تو همدردی کنم 

اما چه کنم که آرزوی من "تو" هستی 

نمی تونم ازش بگذرم 

 

نگاهی دیگر

مادر رئیس فسقلیم فوت کرد امروز ، همکارم پرسید چی شده بود؟ گفتم زن رئیس بی مادر شوهر شد! 

 

من از اون روزهای اول خوشم میاد ، از تو و اون نگاه بی ریات که ازش میترسیدم خوشم میاد 

من دوست دارم بیام پیشت  

میشه دستت رو زیر چونه ات بذاری و با آرامش به هیچی فکر نکنی 

5 تا شکلات برداشتم! با اینهمه چاقی اخیرم ....   

منتظرم ساعت 5 بشه تو بیای منو ببری اونجا ... 

 

فکر کرده بودیم دوران بی سامانی سر اومده ، اما حالا بازم باید خونه مامان اینا بمونیم ، علیرغم اینکه خونه داریم ، تا برگردن 

 

بازم حال تهوع دارم ، بیشتر از یکماهه دارم قرص آنتی بیوتیک میخورم ، اوضاع معده ام به هم ریخته 

 

این یکی هم مث اون یکی بی شعوره! خب ، اشکالی نداره از یک قماش اند دیگه ...  

 

دل تو دلم نیست برم .... کاش میشد ، حیف اون دوران خوب بی خیالی زود تموم شد 

 

سعی میکنم به چیزهای خوب فکر کنم ، به داشته هام ، به بی دغدغه ای هایم 

و سعی میکنم به بیشعوری و نفهمی و عوضی بازیهای تو فکر نکنم دختر خرفت

برو که اصلن حوصله ات رو ندارم