داره دوباره نزدیک میشه ، روزهای اینچنینی ، سرد ، با اون مانتوی بافتنی_کرم رنگم و اون شال_راه راه که دیگه ندارمشون ، یه روز_عصر زمستونی ، تو راه_برگشت به خونه ، دیدمت با اون بارونی_بلند_مشکی ات! که هنوز داریش! و امروز صبح برات شسته بودمش و پوشیدی  

یادته؟ 


چیزی نمونده ، آخر_همین ماه بود .... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد